پنج شنبه 89 اسفند 5 , ساعت 7:32 عصر
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم / به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او / نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم / نه پای عقل که در دامن قرار کشم
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو / چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل / ضرورتست که درد سر خمار کشم
نوشته شده توسط ali torab ahmadi | نظرات دیگران [ نظر]